باز مى گردم به سکوت،به فضا،به دشتهاى خالى از خاک و سبزه،ناخودآگاه به درونم باز مى گردم ،و آنجاست که زمان رنجهایم فرا مى رسد. ساعتها دستانم را بر صورتم مى گذارم و گاه از هر آهنگ غمگینى ، به فرا رفتن مى اندیشم،به رنجها مصیبتها و دوران بحران،به حسرتها و ناکامیها. در آن زمان محدود، در بى انتهایئ با خیالم به حجم کره ها و ستاره ها که در کهکشان رها شده اند و بارها آنها را به وجود آورده ام مى اندیشم. گویى به زیبایى چرخش درخشنده آنها نزدیکتر شده ام ، به روزهایى که با تیرگى درونم آن همه زیبایى را از دل خاک بیرون کشیده ام. لحظاتى شروع به خلق اثرى کرده ام که انگار پایانى ندارد.
سالهاست که با توهم خلاصئ از واقعیت زندگى مى کنم . با اندیشیدن به مرگ که هر لحظه مرا به تخریبها نزدیکتر مى کند. وحشت درگیر شدن با اونگرانم مى کند. همه چیز سرد و یخ زده اتفاق خواهد افتاد.دوران انهدام و فنا سرعت بیشتری مى گیرد شاید مرگ زمانى به سراغم آید که توانسته باشم زیبایى هاى زندگى و آنچه را که به آن عشق مى ورزیده ام در کنار خود داشته باشم . صداى پرنده ها عطر درختان ، فضایى که دوست دارم و هر آنچه که بدان عادت کرده ام . برائ رهایى از این برزخ تنها به هرز رفتگى و فرسایش درونم رجوع مى کنم . شب و روز در بند افکارى موهوم هستم و ترس و هیجانى که به هیچ نقطه اى ختم نمى شود. ویرانى پیش رونده اى مرا به سوى خود مى کشد . مرگ در درونم دائماً در کار است. گاه تلخى معاشرت و هم صحبتى با او را مى چشم و مى دانم که پایان این گفتو گو رفتن به سوى ابدیت است.او مدتها در سکوت نظاره گر من است . به تدریج غبارى محو، همه جارا مى گیرد و زمان تجزیه شدن و تباهى فرا مى رسد . شاید معدود کسانى این انهدام را به یاد خواهند آورد . نمى خواهم جاودان بمانم، اما از این مسیر حسرت بار نفرت دارم . ظاهراً به غیر عادى بودن آن عادت کرده ام اما تو گویى که آگاهانه به قهقرا مى روم.
مسعود عربشاهى(منتشر شده در مجله هنر فردا- شماره +١ - بهار ١٣٨٩)
آدرس: الهیه، خیابان خزر شمالی، بن بست هرمز، پلاک 9
مشاهده وب سایت
روزهای تعطیل:
شنبه ها
ساعات کار:
13 تا
20
021-26601052 021-26601049
پست الکترونیک:
Info@ShahrivarGallery.com